 
                                            آيا دين جز همان انديشهها
 
و کردارهای ماست؟
 
چه کسی میتواند ایمانش را
 
از اعمالش جدا کند؟
                                    
 
                                            در قلب گردباد،
 
در مرکز آن چرخش سهمگین که آسمان را میشکافد
 
و ابرها و بُرجهای گردونسای را از جای برمیکند،
 
فضایی هست که آنجا نقطۀ آرامش و سکون است؛
                                    
 
                                            رابرت براونینگ، شاعر رومانتیک
 
قرن نوزدهم انگلیس
 
در قطعه شعر بسیار ژرف
 
و لطیفی میگوید:
                                    
 
                                            بهشت گمشده انسان،
 
مقام و مرتبه الهى اوست
 
كه در غبار غفلت
 
و زنگار ظلمتِ ظلمها و ستمها
                                    
 
                                            خداوند عالمیان که از زمان و مکان بیرون است،
 
ما را در زمانی خاص و مکانی خاص
 
دعوت کرده است
 
که همه گرد آیید و به عشق یکدیگر
                                    
 
                                            آه ای الهه موسیقی،
 
آه ای فرشته درون،
 
ای اهتزازی که از جهانهای دوردست،
 
از اقلیم انسجام و هم آهنگی میآیی
                                    
 
                                            این زمزمه ذکر خوانی
 
و این تسبیح گردانی سرگردان را رها کن
 
چه میجویی تنها، در این کنج تاریک معبد
 
که همه درهای آن بسته است
                                    
