فرازهایی از کلام استاد

زيبايي خواه موسيقي يا شعر يا نقاشي يا طبيعت يا چهره آدمي باشد آينه فطرت آدمي است و سر لذات آدمي از زيبايي همين است كه تناسبات و هارموني هاي درون خود را در عالم خارج ادراك مي كند و اين مطابقت درون و بيرون مايه لذت است.

(كيميا 5-ص 43)

11

سخن از اين راست تر در جهان نيست كه شعر خوب ياد خداست و آنچه از پشت پرده شعر دلبري مي كند نقشي از جمال همان شاهد است كه جمله عالميان دانسته و نادانسته دل در گرو او دارند.

(كيميا 5-ص 65)

12

آفرينش را مي توان به دو گونه در نگاه آورد يكي همچون آينه كه چهره آفريدگار در آن هويدا است و يكي همچون

ابر كه چهره خورشيد را پنهان مي كند اگرچه از فروغ او همه بهره مي گيرند .

(كيميا 5-ص 94)

13

سرّ محبوبيت سعدي و مولانا و همه شاعران و هنرمنداني كه به جاذبه حسن و كرشمه دلبري ملك دلها را تصرف كرده اند اين است كه از نفس و نغمه ايشان بوي خوش آشنائي به مشام مي رسد.

(مقالات-ص 3)

14

عشق عامه مردم تنها به صورتي و جلوه اي است و از اين رو همه بت پرستند زيرا در صورت آن بت توقف كرده و آن را پلي براي وصول به بت آفرين نكرده اند يا بت آفرين را در او نديده اند ، اما عارفان ، حق را در همه صورتها مي بينند و در همه صورتها عبادت مي كنند.

(مقالات-ص 9)

15

خرابات آنجاست كه عاشق طاق و رواق خود پرستي را خراب مي كند و خانه اش در نور خدا غرق مي شود.

(مقالات-ص 13)

16

خودبيني نزد عارفان حجاب اكبر است و ديگر حجابها پرده از او وام گرفته اند.

(مقالات-ص 14)

17

فقير يعني آنكه خود را در برابر حق ، مالك هيچ چيز نمي داند.

(مقالات-ص 15)

18

در زندگي هر شاعر آسماني و هنرمند اصيل شبي هست كه او را به ملكوت آسمان بار مي دهند تا در آنجا به مقدار چشمي كه از ديده بيناي عشق وام گرفته است با سرچشمه خير و جمال و حقيقت كه وجود لايزال حضرت حق است ديدار كند و آيات كبراي الهي را كه اوصاف جمال و جلال اوست بي حجاب بنگرد اين شب فرخنده را عاشقان شب وصال خوانده اند كه همان شب معراج و ليله القدر است.

(مقالات-ص 55)

19

همه بزرگان جهان كه براي بشريت هديه اي از دانايي و زيبايي آورده اند ، گوشه اي از همان سلام و تحيت را كه در شب معراج عشق شنيده اند باز گفته اند.

(مقالات-ص 56)

20