پرسش های متداول
111. انسانها در اثر وابستگى شديد به دنيا روحشان سنگين و سرگردان است. راه رهايى از آن چيست و وابستگى به دنيا كدام است؟
112. چرا وقتى به مقامى مى رسيم كه مى دانيم هيچ نمى دانيم، دچار گونه اى ترس و خشيت مى شويم؟
113. مقصود نظامى از "نفَس" در شعر زیر چيست؟ از نبى جز نفَس نبود آنجا همه حق بود و كس نبود آنجا
114. دانستن چه چيز دانايى محسوب مى شود؟
115. آيا تناسخ حقيقت دارد؟ آيا آيه "انا لله و انا اليه راجعون" به گونه اى تناسخ نيست؟
116. آيا براى رسيدن به كمال بايد از تمامى علوم زمان از رياضيات و فيزيك و غيره آگاه بود؟
117. شهود چيست و چگونه مى توان به عالم شهود دست يافت؟
118. آيا مى توان به آرزوهاى بزرگ دست يافت يا به قول مولانا: آرزو مي خواه ليك اندازه خواه برنتابد كوه را يك برگ كاه؟
119. پس از مرگ چه احساسی به انسان دست خواهد داد ؟
120. مدتی است که بین دو راهی عجیبی قرار گرفته ام ، دو راهی سنت و مدرنیسم . زمانی پا در راه دین و فرهنگ خودمان می گذارم چیزهایی می بینم و مسایلی برایم پیش می آید که با خود فکر می کنم چرا مانند غربیان نباید زندگی کرد و چرا ما نباید مانند آنها آزادی داشته باشیم و قید و بندهای زیادی که در اینجا هست و نتوانسته جلوی خیلی از رذایل اخلاقی را بگیرد برای چیست و با خود فکر می کنم آنها که حکومت دینی ندارند از ما موفق تر بوده اند و شاید از لحاظ اخلاقی وقانونمندی از ما بهتر باشند اما از طرفی با خود می گویم که ما حداقل می خواهیم به احکام الهی عمل کنیم و شاید یک روز به آن برسیم یا شاید هم نرسیم.اما تکلیف امثال من چه می شود که در این جامعه زندگی می کنیم که اکثرا فقط شعار می دهند و در عمل چیزی وجود ندارد.